معنی بر افروختن، بههیجان اوردن، (طب) دارای اماس کردن متراکم کردن ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن, معنی بر افروختن، بههیجان اوردن، (طب) دارای اماس کردن متراکم کردن ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن, معنی fc اtcmoتj، fiid[اj اmcbj، (zf) bاcاd اkاs lcbj kتcاlk lcbj kgتif lcbj، ha ;ctتj، uwfاjd m jاcاpت lcbj, معنی اصطلاح بر افروختن، بههیجان اوردن، (طب) دارای اماس کردن متراکم کردن ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن, معادل بر افروختن، بههیجان اوردن، (طب) دارای اماس کردن متراکم کردن ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن, بر افروختن، بههیجان اوردن، (طب) دارای اماس کردن متراکم کردن ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن چی میشه؟, بر افروختن، بههیجان اوردن، (طب) دارای اماس کردن متراکم کردن ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن یعنی چی؟, بر افروختن، بههیجان اوردن، (طب) دارای اماس کردن متراکم کردن ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن synonym, بر افروختن، بههیجان اوردن، (طب) دارای اماس کردن متراکم کردن ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن definition,